توضیحات کامل :

پاورپوینت بررسی نظریه وابستگی متقابل و جهانگرایی در 49 اسلاید بسیار زیبا و قابل ویرایش آماده ارائه با اسلایدشو با فرمت pptx و رعایت تمامی استانداردهای زبان فارسی.

 

فهرست مطالب

 

مقدمه

مفهوم وابستگي متقابل و وابستگي متقابل پيچيده

جهاني شدن و مفهوم جهان گرايي ‌

شاخصهاي جديد جهان گرايي

فراگيري تکثر گرايي و دموکراسي

چه چيزي جديد است؟


بخشی از متن


رابرت کوهن و جوزف ناي را مهم ترين و اصلي ترين پديد آورندگان نظريه ي وابستگي متقابل مي دانند. انديشه آنان در پاره اي از کتب و تحليلها در گروه نظريه هاي کارکرد گرا و در برخي از مباحث در گروه نظريه هاي همگرايي دسته بندي مي شود. اما در اين بررسي به دليل آنکه پايه هاي نظريه آنان وجوه مشترک فراواني با نگرش ليبراليستي دارد، با اندکي مسامحه آنان را در گروه صاحب نظراني قرار مي دهيم که به دگرگوني تدريجي جهان معتقدند.کوهن و ناي در دهه 1970کوشيدند با طرح نگرشهايي نو نشان دهند که قالب فکري واقع گرايي تنها قالبي نيست که بتوان روابط بين الملل را بر اساس آن توضيح داد. آنان به چالش با رئاليسم و مفاهيم بنيادين آن پرداختند و کوشيدند تا با طرح مفهوم و چهارچوب نظري وابستگي متقابل، شيوه متفاوتي را براي فهم روابط بين الملل مطرح سازند. نظريه پردازي آنان در زماني آغاز شد که جنگ ويتنام با ناکامي ايالات متحده به عنوان برترين قدرت نظامي جهان پايان يافته بود، ناکارآمدي ابزار زور و اعمال قدرت نظامي مشخص شده بود، مسائل اقتصادي اهميت فوق العاده خود را در روابط بين الملل به ظهور رسانده بود، اوپک به عنوان قدرت جديد اقتصادي پديدار گشته بود، نيکسون به طور يکجانبه نظام مالي بين الملل و قرار داد بر تن وودز را لغو کرده بود، اختلافات نظامي ميان اعراب و اسرائيل پس از دو جنگ کاهش يافته و اختلافات تجاري ميان امريکا و ژاپن سربرآورده بود. در اين شرايط ناي و کوهن انديشيدند که جهان در معرض دگرگوني بنيادي قرار گرفته و در جريان اين دگرگوني، قاعده تعارض و تضارب و رويارويي مبتني بر تخاصم براي قدرت بيشتر جاي خود را با وابستگي متقابل و همکاري مي دهد. بنابراين دولت- ملتها به تدريج رقباي جديد و بازيگران بين المللي جديدي را در کنار خود مي يابند و بدين گونه هم بازيگران جهاني و هم قاعده رفتار آنها دگرگون مي شود. مطالب فوق در کتاب قدرت و وابستگي متقابل که براي نخستين بار در سال 1977 به چاپ رسيد- درج شد. در اين کتاب تلاش شد تا نظريه رئاليسم مورد نقد قرار گرفته و مفاهيم جديد مطرح شده در قالب وابستگي متقابل با ارائه اطلاعات و داده هاي فراوان تجربي به اثبات برسد. به نظر آنان رئاليسم در دنياي وابستگي متقابل براي توضيح روابط بين الملل بسيار محدود و ناکارآمد است. در نگرش واقع گرايانه، دولت - ملت تنها بازيگران اصلي روابط بين الملل و زور و قدرت نظامي مهم ترين ابزار قابل استفاده در عرصه جهاني و براي پيش برد سياست محسوب مي شوند و همين امرنوعي سلسله مراتب جهاني را به وجود آورده و در ضمن مسائل نظامي- امنيتي را به مسائل اصلي روابط بين الملل مبدل مي سازد. اما در دنياي وابستگي متقابل شرايط کاملا متفاوت است. در اين شرايط بازيگران مهمي به جز دولت- ملتها وجود دارند. قدرت نظامي و اعمال زور تنها ابزار مفيد، سودمند و اثرگذار در عرصه روابط بين الملل نيست و تأثير و اهميت خود را روز به روز بيشتر از دست مي دهد و نظام سلسله مراتبي به گونه اي که رئاليسم بر آن اصرار دارد، رنگ مي بازد. در اين شرايط منابع موجود در عرصه جهاني توزيع شده و همکاري داوطلبانه جايگزين تعارض و مخاصمه مي شود.